کد مطلب:149376 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

شناخت اسلام به صورت یک مکتب
اولین شرط برای یك نفر مبلغ شناسایی خود مكتب است، شناسایی ماهیت پیام است؛ یعنی كسی می خواهد پیامی را به جامعه برساند باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد،باید فهمیده باشد كه هدف این مكتب چیست، اصول و پایه های این مكتب چیست، راه این مكتب چیست و به كجا می رسد، اخلاق و اقتصاد و سیاست این مكتب چیست، معارف این مكتب چیست، توحید و معاد این مكتب چیست، احكام و مقررات این مكتب چیست. آخر مگر كسی می تواند پیامی را به مردم برساند بدون آنكه خودش آن پیام را شناخته و درك كرده باشد؟! این مثل این است كه بگوییم یك نفر مرجع تقلید باشد اما فقه نخوانده باشد. چطور می شود كسی مرجع تقلید باشد و بخواهد بر اساس فقه فتوا بدهد و فقه نخوانده باشد؟! و یا مثل این است كه یك نفر می خواهد طبیب باشد اما پزشكی نخوانده باشد. از اینجا معلوم می شود كه برای یك نفر مبلغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمی و شناخت اسلام، آنهم به صورت یك مكتب لازم است.

اسلام خودش یك مكتب است، یك اندام است، یك مجموعه ی هماهنگ است؛ یعنی تك تك شناختن هم فایده ندارد؛ باید همه را در آن اندام و تركیبی كه وجود دارد بشناسیم.ارزیابی ما درباره ی مسائل اسلامی باید درست باشد. برای یك اندام، یك عضو به تنهایی ارزش ندارد. در اندام انسان، دست، پا، بینی، چشم، گوش اعضای درونی مثل معده، روده، قلب و مغز هر كدام یك عضو هستند، ولی آیا ارزش این اعضا در این اندام (با اینكه همه لازم و واجب هستند) یك جور است؟ آیا اگر لازم شد ما یك عضو را فدای دیگری كنیم، كدام عضو را فدای عضو دیگر می كنیم؟ آیا اگر لازم شد، قلب را فدای دست می كنیم یا دست را فدای قلب؟ معلوم است كه دست را فدای قلب می كنیم چون بدون دست می تواند زنده بماند ولی بدون قلب نمی تواند، بدون كبد یا مغز و اعصاب نمی تواند زنده بماند. اسلام هم این گونه است، كه این خودش بحثی است به نام «اهم و مهم».